یوشکا فیشر وزير امور خارجه اسبق آلمان در یادداشتی که در روزنامه زود دویچه سایتونگ منتشر شده با اشاره به اوضاع افغانستان نوشته است، شرايط افغانستان خوب به نظر نمىرسد. طالبان از لحاظ نظامى و سياسى در حال قدرت گرفتن است و حامد کرزای رئيس جمهوری افغانستان نيز به دليل اتفاقات اخير از حمايت کم مردم و جامعه بينالمللى برخوردار است.
در همین حال به نظر مىرسد که غرب مسير خود را در افغانستان گم کرده است. در امريکا نيز انزجار از جنگ افغانستان روز به روز در حال افزايش است و براى متحدان اروپايى ناتو در افغانستان، عقبنشينى امروز از خاک افغانستان بسيار بهتر از فرداست.
يوشکا فيشر در ادامه یادداشت خود با طرح اين سوال که "ناتو براى چه چيزى در افغانستان مىجنگد؟"، مىگويد: «اروپا همچنان در جواب به اين سوال سکوت مىکند و حتى علاقهمند به عقبنشينى و خروج است. براى يافتن پاسخ اين سوال که عملا در افغانستان چه مىگذرد، تنها نمىتوان پاسخ را در خود اين کشور يافت؛ چرا که افغانستان ميدان جنگى بوده است که جنگها و اختلافهای داخلى از اواسط دهه 70 قرن بیستم اين کشور را متاثر کرده است که علت اين جنگها را مىتوان در حاشيه مرزهاى اين کشور جستوجو کرد. از اين رو راه حلى به نام راه حل افغانستان وجود ندارد.
جورج بوش رئيس جمهوری سابق امريکا در مارس سال 2003 به عراق حمله کرد. حملهای که نه تنها به شکل بيهوده نيروى نظامى امريکا را هدف قرار داد بلکه علاوه بر آن کشورهاى بسيارى را نيز در آن درگیر کرد.
وى در ادامه با اشاره به اشتباه بودن راهبردهاى غرب در افغانستان نوشته است، نبايد اجازه دهيم که اين کشور بار ديگر به پايگاهى براى اجراى منافع منطقهاى و پايگاه القاعده تبديل شود و اين هدف نيز بدون حضور کافى نظامى و همچنين عملکردهاى بازسازى قدرتمند و بهبود يافته قابل دسترسی نيست.
فيشر در این یادداشت ابراز عقیده میکند که بايد چارچوبهاى منطقهاى براى آينده افغانستان تعريف شود؛ به گونهاى که طبق اين چارچوبها اجازه داده نشود که جنگ افغانستان بار ديگر پاکستان را به عنون يک قدرت هستهاى بىثبات کند. اين امر نيز تنها در صورتى عملى است که خواستهها و منافع پاکستان، ايران، هند، عربستان سعودى و حتى چين نيز در تعريف چنين چارچوبى مدنظر قرار گيرد.
به عقيده فيشر در کنار بحران افغانستان بايد سعى شود که به طور موازى با اين جريان بحرانهاى خاورميانه، خليج فارس، عراق و کشمير را نيز از بين برد.
یوشکا فیشر در بخش پايانى يادداشت خود مینویسد، سوال مهمى که باقى مىماند اين است که آيا امريکا و متحدان اروپايىاش از قدرت، عقل و گستره ديد لازم براى اتخاذ چنين استراتژى برخودار هستند یا نه. مسالهای تا کنون بسیار شکبرانگيز بوده است.